در
گوانتاناموی
وزارت کشور چه
گذشت
روزآنلاين
موازی حکومتی،
سامان رسول
پور : حضور یك
روزه ی ما در
منفی چهار
وزارت كشور، بدترین روز زندگی
مان بود كه
هرگز از ذهن
ما پاك نخواهد
شد. یكی از
ماموران كه به
محوطه ی
زیرزمینی
آمده بود، می
گفت اینجا از
گوانتانامو
هم هزاربار
بدتر است". این
بخشی از
اظهارات
تکان دهنده یک
فعال
دانشجویی است
که چند شب پیش
در کوی دانشگاه
بازداشت و
به
همراه سایر دانشجویان
در زیر زمین
وزارت کشور،
تحت شدیدترین
شکنجه ها و
آزارهای
جنسی
قرار گرفته
است.
این
دانشجو که
برای رعایت
مسائل امنیتی
از ذکر نامش خودداری
کرده،
مشاهداتش را
چنین تعریف
کرده است: "ما
در یك گروه ۴۶
نفره توسط یك مینی بوس
به زیرزمین
وزارت كشور
انتقال پیدا
كردیم. در
داخل مینی بوس
چشم
دانشجویان بسته شد. روی
صندلی هایی
نشانده شدیم
كه بر قسمت
بالای صندلی
سرپوشی حلبی
مانند
قرار
داده شده بود
كه بالای سر
قرار می گرفت. در
طول مسیر به
طور دائم با
باتوم روی
این
حلبی ها می
كوبیدند كه
صدای
وحشتناكی در گوش
ما ایجاد می كرد
و بدترین نوع شكنجه
روانی در آن
زمان بود. پس
از طی مسیر به
ناحیه ای
رسیدیم كه از
حركت چرخشی رو به پایین
مینی بوس
متوجه شدیم كه
در حال ورود به
یك زیرزمین
هستیم. بعدها
در زمزمه
های
ماموران و
نیروهای لباس
شخصی همراه
فهمیدیم كه
این زیرزمین
در وزارت كشور
واقع است".
این
دانشجو در
ادامه گفته: "زیرزمین
یك محوطه
حدودا صد متری
بود كه كف
آن
پوشانده از
خاكستری سیاه
بود كه از آن
بخار برمی
خاست. پس از
آنکه به محوطه
وارد شدیم
مجبورمان
كردند روی
زمین دراز
بكشیم و سپس
وادار به
غلطیدن روی
زمین مان
كردند.
باید به گونه
ای غلت می
زدیم كه سرمان
به پای ردیف
بعدی برخورد
نكند؛ به محض برخوردی
كوچك، با
باتوم و لگد
بر سر و
بدنمان می
كوبیدند. دائما
می گفتند كه "می خواهید
انقلاب كنید...
" و سپس فحش
های هرزه و
ناموسی بود كه
پشت سر هم نثارمان
می كردند.
برای جمع
حدودا پنجاه
نفری ما بیش
از بیست نیروی
گارد و لباس
شخصی در این محوطه
حضور داشت. در
مرحله بعدی،
روی زمین
نشسته و به
طور متناوب به
ما دستور نگاه كردن به
زمین یا سقف
را می دادند. پس
از آنكه چند
دقیقه ای
دستور خیره
شدن به زمین به ما می
دادند، به
ناگهان از پشت
با باتوم و لگد
بر سر و گردنمان
می كوبیدند. یا در حالی كه
سر ما رو به
پایین بود و
به زمین خیره
شده بودیم،
سرباز وظیفه
ای كه در
سنگدلی
از ماموران
گارد هم بدتر
بود، با لگد بر
سر برخی
دانشجویان می
كوبید و می
گفت:
چرا به زمین
نگاه نمی كنی؟!
در حالی که سر
همه
دانشجویان رو
به زمین بود".
این
دانشجو در
ادامه به
تشریح نوع
دیگری از
بدرفتاریهای
صورت گرفته می
پردازد:
"برخورد
با
دانشجویانی
كه قصد
استفاده از
دستشویی
داشتند به شدت
وحشتناك و غیر انسانی
بود. اولا
اینكه
دستشویی بدون
در و پوشش بود
و كسی كه به
دستشویی
میرفت در
معرض
دید بود،
ثانیا زمان
دستشویی ٣۰
ثانیه بود. پس
از تمام شدن
سی ثانیه
دانشجویان را با
غیرانسانی
ترین شكل ممكن
به بیرون پرتاب
می كردند. یكی
از رقت
بارترین صحنه ها كه هرگز
از مقابل چشم
دانشجویان
پاك نخواهد
شد، زمانی بود
كه زمان سی
ثانیه یكی
از
دانشجویان به
پایان رسید در
این هنگام
مامور
دستشویی با
لگد و درحالی
كه این
دانشجو
هنوز عریان
بود او را از
دسشویی به بیرون
پرتاب كرد و
به وسط جمع
دانشجویان انداخت".
وی
در باره آزار
جنسی
دانشجویان
بازداشتی هم
چنین می گوید:
"یكی دیگر
از
رفتارهای زشت
و كثیف با
دانشجویان
شكنجه جنسی
آنها در منفی
چهار وزارت
كشور بود
كه
زبان از گفتن
و بازگو كردن
آن شرم دارد. رفتارهای
غیرانسانی و
شكنجه آمیز به منفی چهار
وزارت كشور
محدود نبود. پس
از انتقال ما
به پلیس امنیت
نیز شكنجه
جنسی به
نوعی
انجام شد".
این
دانشجو در
مورد
رفتارهایی که
با بازداشتی
ها پس از
انتقال
به
پلیس امنیت،
انجام شده،
چنین گفته است:
"هنگامی كه به
پلیس امنیت
آوردن مان، رئیس
دانشگاه - دكتر
رهبر - به
همراه یكی از
نماینده های
مجلس آمده بود. در حالی كه خبرنگارانی
برای عكس
گرفتن از این
حركت افتخارآمیز!
رئیس دانشگاه
همراهشان
بودند،
به
هر دانشجو یك
تی شرت هدیه
دادند! تا
لباس های
پوشیده از خون
دانشجویان در
معرض دید
مردم قرار
نگیرد. سوالی
كه از ذهن همه
ما می گذشت
این بود كه
دكتر رهبر در
شب حمله
كجا بود و چرا
هیچ كاری برای
جلوگیری از حمله
نكرد؟ تلقی
عموم
دانشجویان
این بود
كه آمدن رهبر
به پلیس امنیت
هم حركتی
تبلیغی بود،
چون اگر به
واقع به فكر دانشجویان
بود باید در
مقابل حمله به
كوی دانشگاه
مقاومت می كرد. "
تحصن
و اعتراض
ادامه دارد
با
این وجود
اعتراضات
دانشجویی
ادامه
دارد ودر
حالیکه از
سرنوشت دیگر
دانشجویان
بازداشتی که
بیش از چند
ماه است در
سلول
های انفرادی
تحت شکنجه و
بازجویی قرار
دارند، خبری
نیست، صدها تن
از دانشجویان دانشگاه
تهران دیروز
وارد چهارمین
روز تحصن اعتراضی
خود شدند. "اعتراض
به تقلب در
انتخابات
ریاست
جمهوری، و
اعتراض به
سرکوب وحشیانه
تجمعات
اعتراضی
دانشجویان و
مردم ایران،
و نیز تهاجم
وحشیانه نیروهای
انصار حزب
الله به کوی
دانشگاه
تهران" محورهای مورد
اعتراض
دانشجویان
دانشگاه
تهران است.
این
در حالی است
که دهها
دانشجوی
متحصن
شب ها را نیز
در محل تحصن
بسر می برند و
هر صبح تعداد
دیگری از
دانشجویان به آنان می
پیوندند و به
سردادن شعار
می پردازند.
به
گزارش
خبرنامه
امیرکبیر این "دانشجویان
به اظهارات
کذب فرهاد
رهبر از بلندگوهای
ضد ملی صدا و
سیما" اشاره
دارند
و
اینکه "رهبر
هنوز هم مدعی
است که هیچ
دانشجوئی تیر
نخورده و هیچ
دانشجوئی هم
کشته نشده
است. این در
حالی است که
دیروز پیکر
یکی از
دانشجویان
کشته شده در
واقعه کوی
دانشگاه
تهران تشییع
شد. هم چنین به
گفته
دانشجویان در
حالی فرهاد
رهبر ادعا می
کند که هیچ
دانشجوئی در
این واقع تیر
نخورده که تنها
در بیمارستان
شریعتی نزدیک
به صد دانشجو
بستری هستند
که تعداد قابل
توجهی از آنان
به ضرب گلوله
نیروهای لباس
شخصی و
انصار
حزب الله
مجروح شده اند".
دانشگاه
نفت
دانشگاه
نفت نیز
روزهای پر
التهابی را می گذراند؛
در همین
ارتباط انجمن
اسلامی این دانشگاه
هم در خصوص
اوضاع کنونی
بیانیه ای
صادر
کرد که در
بخشی از آن
آمده: " امروز
صاحبان زر و
زور و تزویر
آتش بر ملتی گشوده اند
که جمهوری اسلامی
همه حیثیت و
اعتبارش را
مدیون آن هاست.
امروز جوانان
و آینده
سازان ایران
تنها و تنها
به جرم اعتراضی
مدنی در
خیابان ها به
خاک و خون
کشیده
می شوند. امروز
حتی خانه ها
هم نا امن
اند؛ آن چنان
که کوی
دانشگاه
تهران
جولانگاه
مزدورانی شد
که فاجعه ۱۸
تیر را آفریده
بودند اما،
فاجعه بامداد ۲۵
خرداد
فاجعه
ای عظیم تر از
فاجعه ۱۸ تیر ۷۸
شده است. حمله
دژخیمان به بی
دفاعانی که
سلاحی
جز
قلم و گناهی
جز اعتراض و
تحصن ندارند
را به چه چیزی
جز وحشی گری
می توان تعبیر کرد؟".
خاک
سپاری با حضور
مامورین
به
خاک سپاری
پیکر مصطفی
غنیان،
یکی
ازنشانه های
این "وحشیگری"
بود که دیروز
در میان
تدابیر شدید
امنیتی انجام
شد. مصطفی
غنیان در
جریان حمله
نیروهای لباس
شخصی و بسیجی
ها به کوی
دانشگاه کشته
شد. او که
دانشجوی
کارشناسی
ارشد دانشگاه
تهران بود، در
مشهد به خاک
سپرده شد.